وبلاگنویسی درایران تحت شرایط خاصی انجام میشود، زیرا حکومت جمهوری اسلامی ایران دیدگاههای خاصی در این مورد دارد که کاربران اینترنتی را در وبلاگنویسی محدود کردهاست.
آمار دقیقی در مورد تعداد وبلاگهای ایرانی وجود ندارد اما بر اساس یک بررسی در مهر ماه سال ۱۳۸۴، تعداد وبلاگهای ایرانی عددی در حدود ۷۰۰ هزار تخمین زده شدهاست که اکثر آنها به زبان فارسی هستند. بر اساس این تخمین، تنها ۴۰ تا ۱۱۰ هزار از این وبلاگها فعال بود هاند. و علاوه بر زبان فارسی، وبلاگنویسان ایرانی به زبان انگلیسی نیز وبلاگ مینویسند که اغلب نویسندههای این وبلاگها در خارج از ایران و در کشورهایی مانند ژاپن، کانادا، آمریکا و بریتانیا و… زندگی میکنند.
نماد و سنبل ویلاگ نویسان در ایران : وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست که توسط وبلاگ نویسان بعنوان نماد وبلاگ نویسی در ایران نامگذاری شده است ( اولین وبلا نویس حقوق بشر و محیط زیست و اولین وبلاگ نویس در شمال کشور )
این وبلا گ نویس که هماکنون وبلاگهای متعدد خبری و تحلیلی و حقوق بشر ومحیط زیست دارد از سال ۱۳۸۰ تاکون بارها دستگیر شده و زندانی و شنکجه شده است و پرونده متعدد دارد و بخاطر وبلاگ نویسی با اینکه ریس شورا و عضو شورای سیبلی استارا بود مطابق ماده ۲۶ قاون شوراها و بنده ج و د رد صلاحیت شد و در سال ۱۳۹۱ پرونده هفته نامه آبادگران شمال که بعداز چند سال در مراحل تصویب انجام گرفته بود و حتی بوی تبریک مجوز داده بودن.. یکباره بخاطر صلاحیت همان عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه و عدم التزام به قاون اساسی رد صلاحیت و مجوز هفته نامه رد شد و حتی با اینکه در سال ۹۱ رد شده بود در سال ۹۲ به ایشان مخفیانه تحویل داده شد و بخاطر این وبلاگ نویسی با یاینکه زندانی و شنکجه وضرب و شتم دهها بار شده است اما تاکون محکومیت قضایی نشده است و اولین بازداشت وی در تابستان ۱۳۸۱ توسط دادگاه انقلاب تهران جلب غیابی شد و بعداز مدتها ضرب و شتم و شنکجه و بازجویی بعداز مدتی حکم تبریه ایشان بخاطر بی گناهی تبریه صادر شد..بارها توسط … دستگیر و زبازداشت و تبریه شده است .. وی یکی از خنده آور ترین و وحشنتاک ترین بازداشت
های خود را اینطور تعریف می کند.
در سال ۱۳۹۰ زمستان سرد من برای نماینده استارا دکتر نعیمی فعالیت می کردم و یک بار من ربوده شدم و که بر اثر ضربات به سر و نخاع مشکل خواب و .. پیدا کرد م. بقصد کشت مرا کتک زدن در حیات وحش ساحل و با دروبین فیلم برداری می کردند و فقط چشم مرا باز گذشتند .. می گفتند اعتراف کن این ها .. را تو برعلیه نظام و.. در وبلاگ ها می نویسی خلاصه من چون بیگناه بودم اعتراف نکردم و یکبار که بیدار شدم در سر کوچه خانه ام بودم ….بماند به همه میدانند حتی نماینده و رزو جمعه هم ریس پلیس بمن زنگ زد گفت کار یمنهمی دارم بیا فلکه گاز من فورا رفتم چند نفری روی سرم ریختند همانند پلیس ضد شورش و گفتند دستور شورای تامین است باید بازداشت شوی..